پژوهش من چیست؟

سوال پژوهشي از منابع گوناگوني منشا مي گيرد. اغلب اوقات رويدادي در زندگي روزمره الهام بخش پژوهش مي شود، و نه بررسي پژوهش هاي پيشين. معمولا اين رويداد عادي باعث ايجاد يک پرسش يا فرضيه مي شود، مثلا "چرا اين اتفاق مي افتد؟" يا "آيا فلان علت مي تواند توجيه گر اين مسئله باشد؟"
حال به چند مثال توجه کنيد:
شما ايده پژوهش در مورد مهم ترين کشف خود را از کجا الهام گرفتيد؟
پروفسور ديويد پين
مرکز پژوهشي اپتوالکترونيک، دانشگاه ساوتمپتون
مهمترين کشف من "تقويت کننده فيبر هاي اربيومي" است که توان اينترنت را تامين مي کند. اين اتفاق در اواسط دهه 80 رخ داد و انقلابي در زمينه اينترنت پديد آورد. مشخص بود که ارتباطات نوري به زودي به وجود خواهند آمد اما قسمتي کم بود که آن آمپلي فاير آن بود. ما گفتيم "اگر ماده ليزر را در مرکز يک فيبر بگذاريم و سپس با منبع نوري ديگري آن را پمپ کنيم، خواهيم توانست نور درون فيبر را تقويت کنيم". چند سال طول کشيد تا فهميديم راه حل ما چه اندازه قدرتمند است.
پروفسور استفان ماير
دپارتمان فيزيک، کالج سلطنتي لندن
کار گروه من بررسي راه هاي تازه براي کنترل نور و جاري شدن نور و حبس نور در مقياس هاي بسيار کوچک است. پژوهش هاي قابل توجه دهه اخير در زمينه نانوتکنولوژي الهام بخش کار من بوده است. ما به اين ترتيب مي توانيم سطوحي بسازيم که نور را جذب مي کنند و به دام مي اندازند که تا پيش از اين قابل تصور نبود. اين ترکيب تکنولوژي مدرن و دانش فوتونيک الهام بخش پژوهش ماست.
پروفسور دانا بلکموند
دپارتمان شيمي، کالج سلطنتي لندن
در شيمي يا به طور کلي همه علوم، دو نوع پژوهشگر هست. آن هايي که چيزهاي تازه مي سازند يا کشف مي کندد، مواد تازه مي سازند، مولکول هاي جديدي مي سازند يا کشف مي کنند. کار همه پژوهشگران ديگر اندازه گيري است. منظورم اين است که مي توانيد ايزاک نيوتن را در گروه اندازه گيرها قرار دهيد، زيرا او سعي کرد مشاهده اش را توجيه کند. پس گروه دوم شامل کساني است که تلاش مي کنند علت وقوع پديده ها را بفهمند. من در گروه دوم هستم، بنابراين مشاهدات من الهام بخش کشفيات من است. نکته کليدي اين است که بفهميد کدام مشاهده اهميت دارد و چگونه مي توان آن را به علت هاي مختلف ربط داد. ما فهميديم که قسمتي از همان مشاهده که ما در نظر نمي گرفتيم در حقيقت کليد توجيه آن است. به اين ترتيب بود که ما دريافتيم که "فاز جامد اهميت دارد".
انگيزه فرد در امور پژوهشي اهميت زيادي دارد، مثلا تلاش براي نجات جان انسان ها از بيماري سل يا مشاهده عواقب بيماري در خانواده خود فرد. اين ليست پايان پذير نيست و به شرايط فرد بستگي دارد. ممکن است پرسش پژوهشي در آغاز بسيار گسترده باشد و براي عملي بودن نياز به اختصاصي شده داشته باشد (به بخش "تجزيه پرسش" مراجعه کنيد).